مسأله 2329- جعاله آن است كه انسان قرار بگذارد در مقابل كارى كه براى او انجام مىدهند مال معينى بدهد، مثلاً بگويد هر كس گمشده مرا پيدا كند، ده تومان به او مىدهم و به كسى كه اين قرار را مىگذارد جاعل و به كسى كه كار را انجام مىدهد عامل مىگويند، و فرق بين جعاله و اين كه كسى را براى كارى اجير كنند، اين است كه در اجاره بعد از خواندن صيغه، اجير بايد عمل را انجام دهد و كسى هم كه او را اجير كرده اجرت را به او بدهكار مىشود، ولى در جعاله عامل مىتواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام ندهد، جاعل بدهكار نمىشود.
مسأله 2330- جاعل بايد بالغ و عاقل باشد و از روى قصد و اختيار قرارداد كند و شرعاً بتواند در مال خود تصرف نمايد، بنا بر اين جعاله آدم سفيهى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند اگر حاكم شرع او را از عمل منع كرده باشد يا در حال بالغ شدن سفيه باشد، صحيح نيست. ولى لازم نيست كه عامل بالغ و عاقل باشد بنابراين اگر بچه نابالغ و مميز يا مجنون عمل را انجام دهد مستحق اجرت است.
مسأله 2331- كارى را كه جاعل مىگويد براى او انجام دهند، بايد حرام نباشد، و نيز بايد بىفايده نباشد كه غرض عقلايى به آن تعلق نگرفته باشد، پس اگر بگويد هر كس شراب بخورد، يا در شب به جاى تاريكى برود ده تومان به او مىدهم، جعاله صحيح نيست.
مسأله 2332- اگر مالى را كه قرار مىگذارد بدهد معين كند مثلاً بگويد هر كس اسب مرا پيدا كند، اين گندم را به او مىدهم، لازم نيست بگويد آن گندم مال كجاست و قيمت آن چيست ولى اگر مال را معين نكند مثلاً بگويد كسى كه اسب مرا پيدا كند ده من گندم به او مىدهم، بايد خصوصيات آن را كاملاً معين نمايد.
مسأله 2333- اگر جاعل مزد معينى براى كار قرار ندهد، مثلاً بگويد هر كس بچه مرا پيدا كند پولى به او مىدهم و مقدار آن را معين نكند اين جعاله نيست ولى چنانچه كسى آن عمل را انجام دهد، بايد مزد او را به مقدارى كه كار او در نظر مردم ارزش دارد بدهد.
مسأله 2334- اگر عامل يا شخص ديگر پيش از قرارداد، كار را انجام داده باشد يا بعد از قرارداد، به قصد اين كه پول نگيرد انجام دهد، حقى به مزد ندارد.
مسأله 2335- پيش از آن كه عامل شروع به كار كند، جاعل و عامل مىتوانند جعاله را به هم بزنند.
مسأله 2336- بعد از آن كه عامل شروع به كار كرد، اگر جاعل بخواهد جعاله را به هم بزند اشكال ندارد. ولى بايد مزد مقدار عملى را كه انجام داده به او بدهد.
مسأله 2337- عامل مىتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولى اگر تمام نكردن عمل اسباب ضرر جاعل شود، بايد آن را تمام نمايد مثلاً اگر كسى بگويد هر كس چشم مرا عمل كند فلان مقدار به او مىدهم و دكتر جراحى شروع به عمل كند، چنانچه طورى باشد كه اگر عمل را تمام نكند، چشم معيوب مىشود، بايد آن را تمام نمايد، و در صورتىكه ناتمام بگذارد، حقى به جاعل ندارد و ضامن عيبى كه حاصل مىشود نيز مىباشد.
مسأله 2338- اگر عامل كار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن كار مثل پيدا كردن اسب است كه تا تمام نشود، براى جاعل فائده ندارد عامل نمىتواند چيزى مطالبه كند، و همچنين است اگر جاعل مزد را براى تمام كردن عمل قرار بگذارد مثلاً بگويد هر كس لباس مرا بدوزد ده تومان به او مىدهم. ولى اگر مقصودش اين باشد كه هر مقدار از عمل كه انجام گيرد براى آن مقدار مزد بدهد، جاعل بايد مزد مقدارى را كه انجام شده به عامل بدهد، اگر چه احتياط اين است كه بهطور مصالحه يكديگر را راضى نمايند.